#آسای_من_(جلد_اول_و_دوم)_پارت_75
رفتم پایین ؛نورلانا هنوز نیومده بود معلوم نیست با کدوم پسر رفته بیرون که خانوم تا الان برنگشته خونه .
یکی مثل نازنین من پاک یکیم مثل این دختره بی قید و بند .
معلوم نبود کی میرسه پس بهتر بود خودم یه فکری برای شام میکردم ؛ولی من که هیچی جز تخم مرغ بلد نبودم ...
زنگ زدم به مامان که بعد از کلی قربون صدقه رفتن بهم مجال داد حرف بزنم و ازش نحوه ی درست کردن کوکو رو بپرسم .
کاغذ قلم آوردم و دستور پختش رو نوشتم روی کاغذ .
همه ی موادو از گوشه کنار آشپزخونه پیدا کردم و گزاشتم روی میز .
سیب زمینی هارو رنده کردم و خواستم بهش تخم مرغ بزنم که از دستم سر خورد و پخش شد کف آشپزخونه ،گندت بزنن آسا یه کار بلد نیستی بیخیال بقیه ی مواد رو هم به سیب زمینی اضافه کردم و هم زدم . اومدم ظرف ادویه هارو بزارم سرجاشون که پام رفت روی تخم مرغ و با کله رفتم زمین .
خودم که هیچیم نشد ولی ادویه ها با تخم مرغ روی زمین ترکیب ناخوش آیندی ایجاد کرده بودن .
طبق گفته ی مامان دستمو آرد زدم تا کوکو نچسبه به دستم .کوکوها ر و دونه دونه درست کردم و گزاشتم توی ماهیتابه .
حواسم به ظرف آرد نبود گزاشته بودم درست روی لبه ی میز . داشت میوفتاد که سریع خم شدم و رو هواگرفتمش ولی نصف ارد ریخت روی لباسم و آردی شدم .
وضع وحشتناکی بود ،اگه دختر بودم حتما مینشستم گریه میکردم .
خواستم برم لباسمو عوض کنم که از تابه دود بلند شد ، کوکوها جزغاله شده بودن . اخه چرا؟؟؟ !!!!
من که تازه گزاشته بودم رو گاز .
یه دور دیگه دستور پخت رو خوندم که دیدم نوشته کوکوها رو تو روغن سرخ کنید. یعنی بخاطر بی روغنی
جزغاله شدن.؟؟؟ !!!
پس این تبلیغای بی خود تلوزیون چی إن که تو این ماهیتابه های پولدارا بدون ریختن روغن همه چی سرخ میکنن؟؟؟
مگه این دختره پولدار نیست پس چرا ماهیتابش از اونا نیس؟ !!
داشتم راز سوختن کوکوها رو کشف میکردم که با صدای نورلانا دومتر پریدم هوا ، قلبم اومد تو دهنم .
romangram.com | @romangram_com