#آسای_من_(جلد_اول_و_دوم)_پارت_63
نورلانا
نزدیکای خونه بودیم که یهو آسا محکم زد روی ترمز اگه کمربند نبسته بودم حتما تا الان اون دنیا بودم عصبی شدم و دلیل کارشو پرسیدم که گفت خبر غیر منتظره بهش دادن، فضولیم گل یعنی چه خبری میتونیست در این حد آسا رو سوپرایز کنه؟ !
ازش پرسیدم چه خبری که طبق معمول زد تو برجکم .
از دستش خیلی ناراحت شدم مگه من چیکارش کرده بودم که اینجوری باهام برخورد میکرد .بعد رسیدن به در خونه منو گزاشت و رفت خیلی دلم میخواست بپرسم کجا میخواد بره ولی میدونستم باز میزنه تو برجکم ،بدون هیچ حرفی رفتم تو خونه و لباسامو عوض کردم .
میخواستم برم بخوابم که صدای آیفون بلند شد وحشت کردم نکنه شهریار باشه ؟؟؟
فوری خودمو رسوندم به آیفون که دیدم تصویر آسا افتاده روی صفحه .
قفل درو زدم که اومدتو پرسیدم چرا برگشت که باز شروع کردبه زخم زبون زدن .
تاحالا سرو وضعمو تحقیر میکرد از این به بعدم منت گزاشتن بهش اضافه شد .
چرا من جرعت ندارم برم یه گلوله خالی کنم تو مغز شهریار تا این جریان تموم بشه ؟؟ !!
رفتم توی اتاقمو درو محکم بستم پسره ی عوضی.پشت میز توالتم نشستم و دونه دونه سنجاق سر هایی که برای شینیون به موهام زده بودن رو درآوردم .
دستمال مرطوبمو برداشتم و آرایش صورتمو پاک کردم . بعد از گرفتن یه دوش کوتاه موهامو خشک کردم ولباس خواب نیم تنمو پوشیدم که از پایین صدای آسا اومد .
پسره ی بی ادب زورش میاد اسممو بگه صدا میزنه آهای دختره بیا شام درست کن، دختره عمته بیشعور .
خودمم گرسنم بود ولی حوصله نداشتم دوباره لباسمو عوض کنم جلوی آسا هم اینطوری میرفتم فکر میکردمیخوام اغفالش کنم، پس ترجیح دادم جواب ندم تا دست برداره . روی تختم درازکشیدم که نفهمیدم کی خوابم برد.
صبح با صدای بسته شدن در سالن از خواب بیدار شدم ، کی اومده این وقت صبح ؟؟
فوری لباسمو عوض کردم رفتم پایین که دیدم کسی نیومده بلکه آسا رفته بیرون . پسره ی دیوونه کجا رفته اول صبح ؟؟؟
به من چه اصلا کجا رفت؟! رفتم برای خودم یه صبحونه ی توپ حاظر کردم و نوش جان کردم .
پی ام سی داشت آهنگ پویان رو پخش میکرد ، همونجور که دستمال به سرم بسته بودم تا خونه رو مرتب کنم یه چند دور قرم دادم .
یکم گردگیری کردم و رفتم سراغ لپ تاپم ،حوصلم سر رفته بود میخواستم وب گردی کنم .
romangram.com | @romangram_com