#آسای_من_(جلد_اول_و_دوم)_پارت_5

- تو باید تا یه هفته دوست پسر پیدا کنی .

+ چی؟؟؟؟؟؟ !!!!!!!

- ارپیچی؛کجاش نامفهموم بود ؟جناب عالی تا هفته ی دیگه باید یکی و پیدا کنی که نقش معشوقتو جلوی اون مردک اردنگ بازی کنه .

+ چرا آخه؟ !

- وای دختر تو چقدر خنگی؟ من آخرش از دست تو خودمو دار میزنم.احمق جان اولا هفته ی دیگه با دوست پسرت بری جلوی شهریار هم پوزشو میزنی هم دیگه نمیتونه نزدیکت شه و دوباره اون یه ذره مخی که تو کلت هست رو بزنه .

من دیگه اجازه نمیدم دوباره اذیتت کنه ...

+ بد نمیگیا!!حالا از کجا معشوقه پیدا کنم تو این دوره زمونه به کی اعتماد کنم آخه؟؟؟

- اونش با من منو دست کم گرفتیا ...

+ خدا خودش بخیر کنه؛ تو اگه بیل زن بودی باغچه ی خودتو بیل میزدی ٬ تو این سن ور دل من نمیموندی بوی ترشیت خفم کنه ...

- عع عع دستت درنکنه نورلانا خانوم حالا دیگه بوی ترشی خودتم میندازی گردن من ؟؟؟؟

+ باشه بابا تو خوبی ...

صدای پیامک گوشی آرزو بلند شد برداشت گوشیشو چک کرد که یهو از جاش پریدو جیغ جیغ کنان گف :

- نانی مژدمو بده که یه مورد الان جور شد فردا باید بریم ببینیمش؛ بفهمیم بدرد میخوره یا عین خودت بی دست و پاست ...

یهو کل وجودمو استرس گرفت حالا فردا ینی چی میشه ؟ کاش زودتر این جریان تموم میشد .

یکی نیس بگه ابله تو آخه با پسرا تو حالت عادی کنار میای که تو نقش عاشق و معشوق بخوای جوردربیای؟؟؟

من میدونم هرکی باشه حتی دوست پسر دروغی ٬ بدبخت فرار میکنه از اخلاق گند من ...

صبح با صدای جیغ جیغای ارزو بیدار شدم؛ باز معلوم نیست پشت تلفن داره چه بلایی سر این دوست پسربدبختش میاره .

دیشب از فکر و خیال قرار امروز درست حسابی نتونستم بخوابم. بدنم کمی کرخت بود .


romangram.com | @romangram_com