#آسای_من_(جلد_اول_و_دوم)_پارت_38

دلم عجیب هوس کباب کرده بود،نمیشد خودم درستش کنم پس اونم سفارش دادم از بیرون برام بیارن .

رفتم حموم یه دوش بیست دقیقه ای گرفتمو اومدم بیرون. کل وجودم بوی بیمارستان گرفته بود .

یه بافت صورتی رنگ تنم کردمو شلوار حوله ای ایمو پام کردم.موهامو خشک کردمو بالای سرم با کلیپس بستم .

شبیه ارواح شده بودم سعی کردم از این بیرنگ و رویی دربیام ؛یه خط چشم ساده روی چشمام کشیدم ورژ لب بنفشمو کشیدم روی لبم، کمی هم رژ گونه به گونه هام زدم .

خوبه بهتر شد ،دیگه آسا منو ببینه یبار دیگه از ترس قیافم بی هوش نمیشه .

رو تختم نشسته بودم که زنگ در زده شد .

احتمالا سفارشاتمو آوردن .

باید یه مستخدم دائمی بگیرم برای خونه اینجوری هم کارامو میکنه هم دیگه تنها نیستم .

رو مانتوییمو پوشیدمو شالمو حالت آزادانه انداختم روی موهام .کیف پولمو برداشتم و بسمت در رفتم .

پول لباسا رو حساب کردم و برگشتم داخل خونه. خر شرک هنوز بی هوش بود ،راضی نبود یه دقیقه با من تویه خونه باشه الان نگا چه راحت اینجا ولو شده ...

با ذوق لباسا رو از کاورشون درآوردمو نگاهشون کردم خیلی قشنگ بودن .علاقه ای ویژه ای به رنگ طوسی داشتم .

پلیور و شلواری که رنگ طوسی داشت و دستم گرفتمو رفتم بالاسر آسا. روی تنش گرفتم پلیورُ که دیدم فیت تنشه .

حالا چجوری اینا رو تنش کنم؟؟!!منتظر شم به هوش بیاد خودش بپوشه؟؟اون آخه برای حرف من تره خوردمیکنه؟میدونم میره همون لباسای کثیفشو برمیداره تنش میکنه .

فکری به سرم زد و نیشم تا بناگوش باز شد؛کمی شیطنت که بد نبود ؟بد بود؟؟ !

قیچیو آوردمو لباسای آسا رو قیچی کردمو از تنش درآوردم .

اینا لباسای بابای خودم بودن که بهش داده بودم پس ناراحت نمیشه بابت پاره کردن لباساش .

لبخندی به کار خودم زدم که ۳۷ تا دندونم مشخص شد .اوووف لامصب چه تیکه ای بود خبر نداشتم سیکس پک داره. اصن به من چه کوفت زنش بشه ...

تو ذهنم لحظه ای آسا رو توی لباس آخوندا تصور کردم اوه چه شود آخوند سیکس پک دار .


romangram.com | @romangram_com