#آسای_من_(جلد_اول_و_دوم)_پارت_132

- باید همه چیو بهت توضیح بدم ؟ !

- آره باید توضیح بدی توکه میخواستی تنها تنها برا خودت بری دور دور اشتباه کردی بادیگارد استخدام کردی ، میدونی اگه اتفاقی برات میوفتاد اون یاشار چه بلایی سر ما می آورد؟؟

- نه ... چه بلایی؟؟ اصلا به یاشار چه مربوط ؟ !

- هه خانومو باش ، وکیل جناب عالی برای اینکه خیالش راحت باشه ما مواظبت هستیم از هر کدوم ما یه چک سیصد میلیونی به عنوان ضمانت گرفته ، اگه بلایی سرت بیاد غیر خودت چهار نفر دیگه رو هم بدبخت میکنی،پس دیگه عین بچه ی آدم بی خبر وبدون محافظ جایی نرو .

سرم رو انداختم پایین و باشرمندگی گفتم :

- ببخش دیگه همچین کاری نمیکنم .

- خوبه حالا زود برو خودتو خشک کن مثل موش آب کشیده شدی .

- پس توام باهام بیا خودتم خیس شدی سرما میخوری .

از حیاط خونه که حالا درختاش شکوفه داده بودن و چمن ها سبز شده بودن رد شدیم و به در ورودی سالن رسیدیم .

خواستم وارد خونه بشم که متوجه شدم کیارش جلوی در وایستاده و داره نفس عمیق میکشه ، با تعجب نگاهی بهش انداختم و گفتم :

- چی شده چرا اینجوری داری نفس میکشی؟

- نگاه کن نورلانا آب بارون باعث شده بوی نم خاک بلند بشه ، بو کن ببین چقدر خوش بوعه . از بچگی عاشق این بو بودم .

درسته خودمم بوی نم خاک رو دوس داشتم ولی اگه یکم دیگه بیرون میموندیم هر دومون باید بستری میشدیم ، دست کیارش روگرفتم و کشون کشون داخل خونه بردم .

به سمت اتاقم رفتم و وارد حمام اتاقم شدم ،در مقایسه با حمام خونه ی قبلیم کمی بزرگ تر بود و دیوار هاش از کاشی های سفید وبنفش خیلی خوشگل درست شده بود .

گوشه ی دیوار حمام وان سنگی ای به شکل بیضی قرار داشت و به زیبایی حمام افزوده بود .

بعد از درآوردن لباس هام آب گرم رو باز کردم و زیر دوش وایستادم .

درحالی که قطرات آب به صورتم میخورد به نقشه ای که برای نازنین ریخته بودم فکر میکردم .

از زیر دوش بیرون اومدم و بعد از گرفتن آب موهام حوله ی تن پوشم رو تنم کردم و از حمام خارج شدم .


romangram.com | @romangram_com