#آسای_من_(جلد_اول_و_دوم)_پارت_101
رفتار سرد نازنین یه طرف وجود این پسره کیارش هم از طرف دیگه روی اعصابم بود . فعلا با تنها کسی که مشکلی نداشتم نورلانا بود . هر چی بیشتر باهاش زندگی میکنم بیشتر پی میبرم به مهربونیش. برخلاف ولنگ وباز بودنش دل مهربونی داره و با بقیه ی پسرا جز حرفای عادی گرم نمیگیره .
کاش اینقدر که نورلانا مراقبم بود کمی هم نازنین بفکرم بود ، عشق بی معرفتم حتی روزی یک پیامم نمیداد که خبر بگیره مردم یا زندم ؟ !
باید با مامان زودتر حرف میزدم تا میرفتیم خاستگاری ، حداقل نامزد کنیم تا مطمئن شم نازنین دیگه از دستم نمیره
به سرعت برق و باد یک ماه گزشت . یک ماهی که پر بود از کل کل و جنگ و دعوا بین منو نورلانا . این دختر بر خلاف تخس بودنش خیلی ساده و مهربونه .
گاهی وقت ها به این فکر میکنم که چی میکشه شوهر آیندش از دست لجبازی های فراوانش .
خبری از شهریار نبود ، نورلانا باهمه ی دوستاش قطع ارتباط کرده بود و هیچکس از خونه ی جدیدش جزآرزو خبر نداشت .
من هم اجازه نداشتم آدرس رو به کسی بدم . برای دیدن نازنین هم بیرون قرار میگزاشتیم .
چند روزی سر اینکه آدرس جدید محل اقامتمو بهش نداده بودم باهام قهر بود ولی خودش دوباره باهام آشتی کرد .
رفتار نازنین خیلی شک برانگیزه ، با اینکه خودش اومد سمتم و ابراز علاقه کرد ولی رفتارش اصلا به آدم هایی عاشق باشن نمیخوره ، سر هر موضوع کوچیکی عصبی میشه و نمایش راه میاندازه .
فکر کنم بخاطر طول کشیدن رابطمون باشه که اینقدر بهانه گیر شده ، حتما میخواد زودتر بهم برسیم .
وقتی توی لباس عروسی تصورش میکنم دلم پر میکشه برای بغل کردنش . این مدت بهش دست نزدم تا یه وقت فکر نکنه از روی هوس میخوامش ولی نازنین چند باری برای بوسیدنم پیش قدم شده بود اما پسش زده بودم .
پیش قدم شدنش برای معاشقه رو گزاشتم پای عشقی که بهم داره حتی یک لحظه ام به ذهنم خطور نمیکنه ازروی نیاز بخواد پیش قدم بشه .
وارد اتاق مشترکم با نورلانا شدم این مدت شب ها موقع خوابیدن نوبتی روی تخت میخوابیدیم ، گاهی شیطنت نورلانا گل میکرد و شب هایی که نوبت من بود روی تخت بخوابم بعد از خوابیدنم میومد کنارم میخوابید،حالاخدا عالم هست که در چه وضعی میخوابیدیم و صبح متوجه حضورش کنارم میشدم .
عطر تنش بقدری دل انگیز بود که گاهی با وجود اینکه متوجه هم میشدم کنارم هست نمیتونستم از خودم دورش کنم .
روی تخت نشستم و دستی روی ملحفه کشیدم تاصاف بشه . دلم گرفته بود از نامهربانی های نازنین .
نورلانا به وکیلش سپرده بود که یک خونه ی نقلی برام پیدا کنه ، چقدر ممنونش بودم با وجود اینکه من کاری براش نکرده بودم ولی مبلغ زیادی رو برای خرید خونه بهم قرض داد .
ساعت 4عصربا یکی از شرکت های سرشناس ساختمان سازی قرار مصاحبه داشتم .
اگر قبولم میکردند همه ی کارهام ردیف میشد و ماه دیگه بجای نامزدی یک راست با نازنین عروسی میکردم وبه آرزوی چندین سالم میرسیدم .
romangram.com | @romangram_com