#آسانسور_پارت_93



- .واي واي بوي ترشي مياد ...

دستمو گذاشتم رو شكم ...و حركتش دادم



- جونم مرگ شده.... ه*و*س ترشي كرده ...



فائزه كه تازه از اتاق امده بيرون با اين حركت و حرفم نتونست خنده اشو قورت بده ...و با سرعت دوباره پريد تو اتاق ...



يه دفعه در اسانسور باز شد



منو صبا همزمان به در اسانسور نگاه كرديم ...



- ای جان ه*و*س جيگرم كرده بودما ...



صبا با ديدن محسني سرشو گذاشت رو ميزو و تا مي تونست خنديد ...



با خنده و زير زبوني

- كوفت.. رو اب بخندي .....مگه اينم شيفت داره ؟

romangram.com | @romangram_com