#آسانسور_پارت_84
بهزادسرشو با تمسخر تكون داد.
اروم به تختش نزديك شدم ..خنده اش گرفته بود ...
اول نگاهي به مرد كنار تختش كردم ...بعدم اروم سرمو حركت دادم به طرف بهزاد
نمي دونم چرااونجا به جاي اينكه بايد كلي حرص مي خوردم به شدت خنده ام گرفته بود....
و سعي مي كردم كه اصلا بروزشم ندم و خيلي جدي برخورد كنم
كمي چشمامو به عادت هميشگي چرخوندم و لبامو تر كردم ...
بله كاملا حق با شماست
-من واقعا معذرت مي خوام كه با فريادهاي كودكانم ...ارامش بيمارستان و بيمارارو بهم زدم..
معذرت مي خوام كه سعي داشتم وظايفمو انجام بدم ..
.و اينكه معذرت مي خوام كه اينجا شخصيتا تو اولويت هستن ...و من به اين قانون اصلا توجهي نكردم
romangram.com | @romangram_com