#آسانسور_پارت_83
.ادم بره زير كاميون..البته دور از جون شما ها .. له بشه ولي بي شخصيت نشه ...كه واقعا خيلي بده....خيلي بد ....
و با يه لبخند كج و كوله بهش خيره شدم
نمي دونم چرا انقدر دوست داشتم لجشو در بيارم و بهش حالي كنم ..كه جونم تو هيچي....
.به طرف در رفتم
چه ل*ذ*تي داشت ... حرص خوردن كسي رو ببينم كه ازش متنفر بودم و كلي تو دلم بالا و پايين بپرم براي چزوندنش
بهزاد- خانوم تاجيك.... يه چيزايي گفته بودن
برگشتم طرفش
بهزاد- شما مطمئني براي چك كردن وضعيت من امده بودي ....؟
سرمو تكون دادم...
بهزاد- چيزي يادتون نرفته؟
سرمو به راست و چپ حركت دادم ...
بهزاد- خوب من يه كمكي به حافظه ضعيفتون مي كنم ...احيانا بايد يادتون بياد ....البته اميدوارم
بهزاد- فكر كنم شما يه معذرت خواهي به من بدهكاريد...
دستمو گرفتم طرف خودم
-من؟ ..به شما؟
romangram.com | @romangram_com