#آسانسور_پارت_5
مادر پسر- شما ترم چندي .؟
-..من و مرواريد تموم كرديم داريم طرحمونو مي گذرونيم ..
هنوز هر كدوم يه سال ديگه داريم
مادر پسر- چه جالب دوتاتون پرستاريد؟
- بله
برگشتم و به پسر نگاه كردم
مادر پسر- چي شد مادر؟... نشد...؟
پسر بدون جواب با قدرت با در ور مي رفت ...و در اخر كليدو در اورد و به طرف من گرفت ...
پسر- موقعه باز كردن... درو بيشتر به طرف خودتون بكشيد..
قفلش مشكل داره ..بهتر زودتر درستش كنيد...چون ممكن تو همين باز كردن و قفل كردنا ....كليد توش بشكنه
-بله ممنون
كف دستمو به طرفش گرفتم و اونم كليد انداخت تو دستم..
محمد- خداحافظ مادر
و خيلي سر سري با من
خداحافظ
به طرف مادر پسر برگشتم و با لبخند:
خداحافظ خانوم
مادر پسر- خداحافظ مادر..راستي گفتي مراوريد يكي دو ساعت ديگه بر مي گرده؟
romangram.com | @romangram_com