#آسانسور_پارت_22
محمد- مادرم خيلي با دوستتون اخت شده
-بله معمولا مرواريد زود باهمه جوش مي خوره
با خنده :
- ببخشيد منظورم اينكه زود با همه اخت مي شه....
به ترافيك بزرگي رسيديم ....
نفسشو داد بيرون و ماشينو نگه داشت....
محمد- هر روزم داره بدتر ميشه ....
-اخت شدناي مرواريد با مادرتون ؟
با خنده :
محمد- ترافيكو مي گم
خندم گرفت و چيزي نگفتم ...
ماشينا كم كم جلو مي رفتن ....
- حالا چرا انقدر ترافيك سنگينه ؟
محمد- نمي دونم.. هميشه اين مسير خلوت بود.. امروز اينطوري شده
مي دونستم امروز م بايد با هد نرسمون كلي دست به يقه شم ....نزديكاي بيمارستان بود كه گفتم نگه داره
- ممنون خيلي لطف كرديد..سرشو تكون داد
romangram.com | @romangram_com