#آسانسور_پارت_166


- حالا برگرد و بذار گندي رو كه با حرفام بالا اوردي يه جوري جمعش كنم

تا برگشت و پشتشو بهم كرد ....

يه ضربه محكم كوبيدم رو ب*ا*س*نش

مرواريد- اخ

- اخو درد.... برگردد

- داشتم مي گفتم ....الله اكبر.. .نمي ذاري كه ادم حرفشو بزنه ....

- استغفرالله .... كه اون لباي شتريشو حركت داد و من بالا اوردم وتمام محتواي معده امو در جا تخليه كردم



و محكم بعد از اخرين كوك نوك سوزنو فرو كردم پشتش كه جيغش رفت هوا...

زودي از جام پريدم و دويدم طرف اشپزخونه

مرواريد- منا خودتو مرده بدون

صداي خنده ام كل خونه رو بداشته بود ....

بعد از كلي دنبال كردنم ....منو گرفت

از حربه مظلوم نمايي استفاده كردم

- چيه ؟...مي خواي باز اون دستاي كفگير مانندتو.... بكوبي تو دهنم

مرواريد- اخه الاغ... چرا با اعصاب ادم بازي مي كني ..

تو چشمام اشك جمع شد...


romangram.com | @romangram_com