#آسانسور_پارت_154


اخه چرا من سوار اسانسور شدم ....؟

همون ديروز بست نبود ؟

خنگول...مگه قرار نبود سوار نشي ...؟

حتما نحسي اين ماه.... منو گرفته....

كمي تو جام عقب و جلو رفتمو و

با عصبانيت ضربه محكمي به در اسانسور وارد كردم كه يه دفعه تكون مجددي خورد ..... خودمو محكم به ديوار اتاقك چسبوندم ... چشماموبستم...و نفسمو حبس كردم ....

نكنه مي خوايم سقوط كنيم ....

يهو تمام فيلمايي كه توش .... ادما تو اسانسور گير مي كردن و با سقوط اسانسور همشون به كمپوتاي نرم و حال بهم زني تبديل مي شدن.... امد جلوي چشمام ....

شروع كردم به خوندن اشهدم ....

كه با دو سه تا تكون شديد ديگه ....به .حركت افتاد ...

-واي جووون مرگ شدم

....ناكام شدم ..

.مادرم داغ جون ديده شد..

كمر بابام شكست ..

.عوضش دنيا يه نفس راحت كشيد ....

چرا بكشه مگه من جاي كي رو تنگ كردم .

..


romangram.com | @romangram_com