#آسانسور_پارت_123

-باز شو ديگه ....

خدا كنه مراوريد خواب نباشه...

مي دونستم عادت داره تا خوابش ببره هندزفريشو بذار ه تو گوشش و همراه با اهنگ كپه اشو بذاره رو بالش...دستمو گذاشتم رو زنگ

دوبار... فشار دادم..

- واي نمي شنوه ...

با شدت كليدو بردم تو ..و با عصبانيت با هاش ور رفتم ....دستگيره درو گرفته بودم و به در بدو بير اه مي گفتم

- تو هم مي خواي حالمو بگيري ..توي زبون نفهمم مي خواي بگي بي عرضه ام .

.د باز شو ديگه...

اعصابم خورد شد و با نوك كفشم محكم كوبيدم به در كه چشام سياهي رفت...

از درد پامو اوردم بالا و شروع كردم به بالا و پايين پريدن...

مي خواستم صدامم در نياد ...ودردمو با گاز گرفتم لب پايينم خالي كنم ...اروم پامو گذاشتم رو زمين ...

-لعنتي ...

به سمت كليد رفتم و سعي كردم با ارامش يه بار ديگه امتحان كنم ..اما بازم .....

مشت محكمي كوبيدم به در ...........كه همزمان در رو به رويي باز شد ...

چرخيدم

محمد- شماييد؟

شونه هامو انداختم پايين......بهش خيره شدم ..فكر كنم با سر و صداي من از خواب پريده بود

-باز نمي شه

romangram.com | @romangram_com