#آسانسور_پارت_110


مريض ما بايد بره دستشويي

با اين حرف دهنم باز موندو سعي كردم اروم باشم

- خوب اگه مي تونه راه بره ببريدش دستشويي ....

و اگرم نمي تونه كه لگن هست...

همراه با تعجب: يعني ما بايد اينكارو كنيم ؟



با ياد اوري اونروز ....گريه ام شدت گرفت....

اگه صبا نبود و به يارو حالي نمي كرد كه اين وظيفه ما نيست و اگه حال بيمارتون ... خيلي بده... كه به تنهايي نمي تونيد و بايد كسي ديگه اي هم كمكتون كنه ... خدمه بيمارستان هستن كه مي تونيد از اونا كمك بگيريد



حتما خودم طرفو 7 باره كشته بودمش



يا روزي كه حال يكي از مريضا خيلي بد شده بود ....و ما چيزي كم نذاشته بوديم و سر اشتباه يكي از پزشكاي تازه كار ...به خاطر تجويز داروي اشتباه ....اين بلا سرش امده بود ..



خانواده اش افتادن به جونم ....كه من حواسم نبوده و داروي اشتباه دادم ..و قتي برادر بيمار بهم پريد تا جونمو يه جا بگيره.... تو راهروي بيمارستان با صداي بلند داد مي زد ...و بهم مي گفت

استفراغ جمع كن ...



به هق هق افتادم ....


romangram.com | @romangram_com