#عروس_برف_پارت_68

می بینم که لبخندی پر حرص روی لبهاش نقش می بنده!مطمئنم توی این لحظه صدای موزیک شاد هر دومون رو داره اذیت می کنه...تنها چیزی که الان حسش رو ندارم شاد بودنه...

فنجون رو به لبهام نزدیک می کنم و یه قلپ دیگه ازش می خورم...و توی دلم می گم کاشکی تمام تلخی ها این طعمی باشن!!

نگاهش به فنجون درون دستمه که دارم باهاش بازی می کنم..

دستش رو دراز می کنه و بی حرف فنجون رو از بین دستهام جدا می کنه و به همراه فنجون خودش ، میزاره روی میزی که توی چند قدمیمون قرار داره و همونجا دورتر از من می ایسته....

وقتی می بینم بر نمی گرده سرم رو می چرخونم سمتش...به میز تکیه داده و توی فکرای خودش غرق شده!

آهی می کشم و به ابرهایی که می خوان جلوی ماه قرار بگیرن نگاه می کنم...از برگشتن یوسف،در کنارم نا امید می شم و پلک هام رو روی هم می زارم....از اینکه اهنگ عوض شده و جاش یه موزیک لایت و بی متن پخش می شه خوشحال می شم...

ولی ..چند لحظه بعد از حسی گرم و اشنا که لحظه ای بهم دست میده سریع چشمهام رو باز می کنم...

می خوام سرم رو بچرخونم سمت عقب که می خورم به سینه ی پهن و عضلانیه یوسف که درست پشتم ایستاده و فاصله بینمون رو به صفر رسونده.. با این حرکتم درست توی اغوشش قرار می گیرم...

نگاهی به چشمهاش که درست مثل چشمهای من دو دو میزنه ، می اندازم و فوری نگران از این همه نزدیکی و بی قرار شدن خودم و قلبم، بی اراده یه قدم بر می دارم...

ولی قدم بر داشتنم به سمت جلو،مساوی با مماس شدنم با شیشه ست!

با حرص زمزمه می کنه: از چی داری فرار می کنی؟ از کــی؟!!

بی توجه بهش در حالیکه توی دلم غوغاست انگشتهای دستم رو فشار میدم و سرم رو پایین می اندازم و پیشونیم رو می چسبونم به شیشه...

ابرها جلوی ماه رو پوشوندن...منم چشمهام رو می بندم!

دلم می خواد بگم که من فرار نمی کنم...من فقط می ترسم این رویا باشه!!ولی صدا توی گلوم خفه شده...چرا امشب تموم نمی شه...چرا یوسف امروز این همه سر به سرم میزاره...بغض بزرگی گلوم رو اذیت می کنه...

دستش رو که روی شونه ام حرکت میده حس می کنم..

چشمهام رو سریع باز می کنم...پایین موهام که حالت دار و فر شده رو درون دستهاش می گیره و اروم زمزمه می کنه:از یوسف فرار می کنی؟ و بهم نزدیک میشه و می پرسه:آره؟

قطره ای اشک از چشمهام می چکه و توی دلم التماس می کنم..نکن یوسف...بیشتر از این داغونم نکن...

- فرار از کی؟یوسف که مُـرده...3 سال پیش مُــرد...یادتــه؟!!


romangram.com | @romangram_com