رمان عروس برف

#عروس_برف_پارت_112

دیگه نمی تونم بیشتر از این فشار حرفهاش رو تحمل کنم ..سرم رو کج می کنم تا انگشت هاش صورتم رو لمس نکنه...با یه حرکت سریع دستم رو که روی قفسه ی سینه اشه محکم فشار می دم و هلش می دم ...

می خوام از خودم دورش کنم،ولی فایده ای نداره...حتی سانتی هم از جاش تکون نمی خوره!و پوزخند می زنه به صورتم و بازم بهم نزدیکتر می شه!..

اونقدر عصبیم که نفس هام پر سر و صدا و مقطّع شدن....بغضم رو قورت می دم و سعی می کنم پرتحکم حرف بزنم!

-اره..من سالمم،ولی انگار..انگار تویی که مریض شدی دکتــر؟!و با صدایی که لرزون شده ادامه می دم: اونم یه مریض ِ روانـــی..

و خنده ی کوتاه ولی پرحرصی می کنم و سرم رو می کشم عقب و گستاخانه توی چشمهاش نگاه می کنم و می گم:من با صامتیم؟من با دکتر رسولیم؟!

و صدامه که هر لحظه اوج می گیره و پر از تحقیر حرفهام رو توی نگاه و صورتش می کوبم....

-ببینم اقای دکتر ..این کار بدیه؟!این بده که با دکتر صامتی بخندم؟این بده که مــن،آذین سعادت، پرستار بخش عمل، با دکتر رسولی ،مسئول بخش حرف بزنم و حال و احوال کنم؟

و بازم عصبی می خندم و می بینم که فکش از زور حرص منقبض شده...

-اره تو راست می گی و ،من... دروغ!

-همه ی کارای من بده...اصلا من خودمم بدم ،خودمم مثل کارام غلطم!دیگه چی می خوای؟هان؟

نفس می گیرم تا بتونم ادامه بدم...نفس می گیرم تا این بغض لعنتی ولم بکنه...

-اره...من بد...من شیطان...من ابلیس..ولی تو خوب!تو فرشته!

و پوزخند می زنم و در حالیکه خیره می شم توی چشمهای غیرقابل نفوذش ادامه میدم:ولی این اصلا بد نیست که با دکتر نوبخت جیک تو جیک بشم...بد نیست که هی لبخندای عاشقانه و جذاب تحویلش بدم...ناهار رو کنارش بخورم؟!اینا بد نیست هـــان؟بگو دیگه...اینا بد نیست؟فقط کارای منه که بده؟فقط منم که بدم؟!فقط منم که باید کنترل بشم..اره؟

با حرص مشتم رو می کوبم به سینش و بازم هلش می دم...اشک هام پی در پی میریزن روی صورتم..

-ازت بدم میاد..لعنتی...لعنتی..از این افکارت..از این فکرایی که در موردم می کنی و خودت و خوبه ی داستان می دونی بدم میاد..

تو راست می گی اره..شاید فقط منم که دارم واسه ی دکترای دیگه ادا و اصول میام و سر عمل الکی حالم و بد می کنم تا یکی دلش به حالم بسوزه و نازم و بکشه؟

و با التماس توی صورتش نگاه می کنم: تو اینجوری در موردم فکر می کنی؟تو منو اینجوری شناختی؟متاسفم برات..

اه می کشم..اهی عمیق که دل خودمم می سوزونه!


romangram.com | @romangram_com