#عروس_برف_پارت_104
ولی نگاه من خیره می شه به میز یوسف و...دکتر نوبخت خوش تیپ و موقر!
دلیل این همه نزدیکیه یوسف به نوبخت یا نوبخت به یوسف رو نمی دونم و همین شده ملکه ی عذابم!
به طور هیستیریک پوست لبم رو می جوم و به این فکر می کنم که نکنه..نکنه یوسف ..قصد انتقام داره...نکنه می خواد گذشته رو تکرار کنه ...
نکنه..باز هم من و یوسف دور بشیم از هم و این بار فقط و فقط قربانیه انتقام ِ یوسف بشیم ... حتی فکرش هم اذیتم می کنه!
حلقه ی اشکی که از سر عجز توی چشمهام حلقه می زنه رو به زور پس می زنم و نفسی عمیق می کشم..
چندباری نگاه یوسف کوتاه شده روی صورتم خیره میشه و بازم با لبخند نگاهش می چرخه سمت نوبخت...دست از خیره نگاه کردن به هر دوشون که روبروی هم نشستند و گرم صحبت هستن می گیرم و روی میز طرح هایی نامعلوم می کشم!
به این فکر می کنم که چرا زندگی هر روز یه روی تلخش رو بهم نشون میده و من،هیچ کاری از دستم ساخته نیست!
چقدر صبح خوشحال بودم که یوسف رو دوباره می بینم و اونوقت..تمام خوشحالیم در یک لحظ به غمی بزرگ تبدیل شده بود.."نوبخت"رقیب قدری به حساب می اومد!
چند دقیقه بعد در حالیکه توی ناخوشی های خودم غرق شدم،با صدایی که زیادی دلم رو نوازش می کنه و به گوشم می رسه؛ سرم رو بلند می کنم..
-خانوم سعادت.چرا تنها نشستین؟!
و بدون اینکه من تعارفی بکنم صندلی رو عقب می کشه و روش می نشینه!
با نگاهم خیلی کوتاه اطراف رو می بینم و وقتی از نبودن نوبخت کنارش مطمئن می شم خیالم راحت می شه و بازدم حبس شده توی سینه ام رو بیرون می فرستم.
بدون اینکه حتی جوابی به سوالش که چند لحظه ی پیش مطرح کرده بود بدم مشغول کشیدن طرح های عجیب و غریب خودم روی میز می شم و به این فکر می کنم که چرا غزل دیر کرده؟اصلا نوبخت کی یوسف رو تنها گذاشته که من متوجه نشدم؟برای چی یوسف الان..کنار من نشسته؟!
وقتی بی توجهیم نسبت به خودش رو می بینه از قصد برای اینکه کاری کرده باشه و نشونه بده که هست،صداش رو کمی صاف می کنه و می گه:ببینمت ؟بهتر شدی که؟!
بازم بی توجهی جوابیست که یوسف از من می گیره!
ولی یوسفه دیگه!بی کار نمی شینه!
با شیطنت انگشتش رو درست کنار انگشت من که هنوز در حال کشیدن خطوطه نامعلومه میزاره ولی من دستم رو کمی اونطرفتر می کشم..
دستش رو باز به دستم نزدیک می کنه و اروم و پر حرص و سرد می گه:کشیدن این خط های مسخره از جواب سوال های من مهمتره سعادت؟!
romangram.com | @romangram_com