#آنتی_عشق_پارت_91

يه صداي نامفهومي از خودش در آورد و دستمو کنار زد و يه غلت زد ، با تعجب نگاهش کردم ، اين که آذين نبود ، يه نگاه به سرتا پاش انداختم ، يه تاپ بندي سفيد که يکي از بنداش شل شده بود و روي بازوش افتاده بود پوشيده بود با يه شلوارک خيلي کوتاه که به نظر ميومد توسي باشه ، به خاطر غلتي که زده بود تاپش تا بالاي نافش تا خورده بود و لوله شده بود ، شکم تخت و صافي داشت و نافش هم کوچيک بود .



سرم و کمي نزديکتر بردم و موهاشو با انگشت از رو صورتش کنار زدم ، با اين کارم دستشو آورد بالا و دماغشو خاروند و دوباره با حالت معذبي به پهلو غلتيد و يه دستشو زير سرش گذاشت و يه پاشو با شدت صاف کرد که کوبيده شد تو شکمم ، از جام بلند شدم و در حاليکه خم شده بودم شکمم و گرفتم :

_ آخخخخخ ....هر کي هست تو خوابم دست بروسلي رو از پشت بسته ...

دوباره به سمتش رفتم و زل زدم به صورتش ، نميشناختمش ، اصلا تو اتاق من چيکار ميکرد ؟!.... لبه ي تخت نشستم و اينبار با حالت طلبکارانه اي زل زدم بهش ، براي اينکه نگاهم منحرف نشه اومدم بند تاپشو از رو بازوش بندازم رو شونه ش که با اين حرکتم دستشو بالا آورد و بازوشو خاروند و با غر گفت : اَه ه ه ه ه ه

تو دلم گفتم :

_ کوفت ...اين کيه ديگه ....تختم و غصب کرده تازه اَه و اوه هم ميکنه ...

خواستم بيخيال بشم و برم تو هال بخوابم ، ولي ملافه رو کشيدم رو کمرش که به خاطر تا خوردن تاپش ل*خ*ت بود ....بدنش از سرما دون دون شده بود .



هر کي بود حتما از آشناهاي مامان بود ، يا شايدم از دوستاي آذين ....شايدم از دختراي فاميل ، چه ميدونم !...

داشتم ملافه رو روش صاف ميکردم که با اين کارم کم کم چشماشو با اخم باز کرد ، چقدر اُپن ميخوابيد !

وقتي منو بالاي سرش ديد چند لحظه با حالت گيجي بهم خيره موند.

چشماشو بست و دوباره بازشون کرد .

romangram.com | @romangram_com