#آنتی_عشق_پارت_75
-ميخوام نيام و نبينم.....
-چي گفتي؟
اروم گفتم :هيچي....
مامان ادامه داد: هم خوشگله... هم تيپ و اندام داره... تو بيا و ببين به به چه چه کن ببين مادرت دست رو چه جواهري گذاشته..
حرصي گفتم:
_ مگه نديده م که بيام ببينم ؟ شما نگران من نباش اينجا به اندازه ي کافي ديدم ، الکي بازار گرمي نکن مادر من ....من عمرا بيام مرضيه رو بگيرم ....
-آخه تو به من بگو دردت چيه ؟ ميشا خوشگل و خانوم و تحصيل کرده و خوش اخلاقه از اين بهتر ديگه چي ميخواي ؟
_ بابا جون نميخوام ، اصلا من زن نميخوام ....مامي جون ، فداي اون چشماي خوشگلت .....داريم تو سال 2011 زندگي ميکنيم آخه ، کي تو اين دوره زمونه واسه بچه ش اينجوري زن ميگيره ؟
_ ديگه کار از کار گذشته و همه ي قرار و مدارا گذاشته شده ، من مطمئنم وقتي ببينيش مهرش به دلت ميوفته .
_ چي چي رو کار از کار گذشته ؟ اصل کاري منما ...
_ الهي من قربون اين اصل کاري برم که تو لباس دامادي چقدر خوشتيپ ميشه ....
_ نه مثل اينکه شما توهم زدي شديد ، من برم تا اسم بچه مو انتخاب نکردي ...
_ اي فداي اون بچه هاتون ...بچه هاي تو و ميشا خيلي خوشگل ميشن...
romangram.com | @romangram_com