#آنتی_عشق_پارت_74
_ اين دليل ميشه که سر خود برين واسه خودتون قول و قرار بذارين ؟ نميتونستين قبلش با من يه مشورتي بکنين ؟ دست به تلفنتون که خوبه ....چطور اونموقع که همچين خوابي واسم ديده بودين زنگ نزدين ؟
مامان دلخور گفت:
-صداتو بيار پايين . سر من داد ميزني ؟
با صداي آرومتري ادامه دادم:
_ نه قربونت برم ، من کي همچين غلطي کردم ؟ ... من فقط ميگم کارتون درست نبوده ...درست نيست شما واسه من دختر انتخاب کني ، پس من خودم بوقم ؟...داري از اينکه بعد اين همه سال ميخوام برگردم پشيمونم ميکني ها
_ تو خودتم که بخواي انتخاب کني از ميشا بهتر عمرا گيرت نمياد ، من که بيخودي اينطوري هول ورم نداشته که ...داشتن رو هوا ميبردنش ، نميتونستم وايسم نگاه کنم که همچين دسته گلي رو بدن به مردم اونوقت واسه پسر خودم برم در به در دنبال يه دختر خوب بگردم...
تازه اونقدر خانمي کرد که ديشب خواستم اسم تو رو روش بذارم گفت تا خودش نياد من نميذارم.... ..
_ کي ؟ مرضيه رو رو هوا ميبردن ؟ ....تا جايي که من يادمه يه بچه ي جيغ جيغو ي لاغر مردني بود که دست بهش ميزدي گريه ش در ميومد .... منم که از دختراي لوس حالم بهم ميخوره خودت ميدوني ....آذين و به زور تحمل ميکردم ، باز اون خوبه شوهرش آدمش کرده ...بعد از اون من خوشگلي و اخلاق خيلي واسم مهمه...
تو دلم گفتم: باز خوبه قبول نکرده نامزد بشيم... اوه بدون من...فکر کن يه درصد!
مامان فوري گفت:
_ مرضيه چيه ؟ ميشا!...از بچگي همينجوري گريه ش و در مياوردي ديگه ...اگه مثل همه اسمشو درست صدا ميکردي که بچم صداش در نميومد ، فقط قربونش برم از بچگي يه خورده شيطون بود و يه جا بند نميشد واسه همين اونموقع ها لاغر بود ولي الان يه هيکلي به هم زده بيا و ببين ....
زير لب گفتم:
romangram.com | @romangram_com