#آنتی_عشق_پارت_126


_ عمو اين چيه ؟ ...

اين عمو گفتنش بدجوري بهم چسبيد . لپشو محکم م*ا*چ کردم و گفتم :

_ خوشگل عمو تو چرا اينقدر خوشمزه اي؟

اينقدر لپاش و م*ا*چ کردم که جاش قرمز شد و صداي آرمين هم در اومد :

_ اينقدر هلوي منو گاز نزن ...دهنيش کردي ...

ميخواستم جواب آرمين و بدم که صداي مامان توجه هممونو به چيز ديگه اي جلب کرد :

_ پس کادوهاي ميشا رو کجا گذاشتي ؟ تو اون يکي ساکته ؟...

بهش لبخند زدم و گفتم :

_ همينايي که گفتم واسه بقيه ست واسه ميشا هم ميشه ديگه ...

صورت مامان يکدفعه قرمز شد و با عصبانيت جيغ زد :

_ چيييييييييييييي ؟!!!ً!!!

با تعجب به مامان نگاه ميکردم ، همه ساکت شده بودن و صدايي از کسي در نميومد ، مامان بالاخره سکوتش و شکست و با همون عصبانيت گفت :


romangram.com | @romangram_com