#آنیوتا_پارت_30



- عزیزم ، چرا موضوع را پرده پوشی کنیم . دروغ گفت به همچین مردی گناه کبیره است. دروغ هیچ وقت نفعی برای کسی نداشته . پس بذار صاف تو روی حقیقت نگاه کند.



مچنتی خودش را وارد صحبت کرد و گفت :

- اگر چیزی باشد که آدم به ان نگاه کند.



دست خشک پیرزن روی دستانش قرار گرفت ...پیرزن گفت :

- بیا من سر و صورت تو را هم آب بزنم .



- کجا را بشویی . باندها را ؟



- چرا باندها . دهان و چانه و دستها را . هر چی پیداست می شویم .مگر می خوای مثل خرس تو کنام دارز بکشی . چیز جالبی نیست . دستهای پیرزن آب را که در لگن بود به صدا در آورد . بعد محکم آنچه را که شسته بود با حوله پاک کرد .



پیرزن به طرف مجروح بعدی حرکت کرد و گفت :

- دیدی ؟ همیشه جایی برای شستن هست .





در بیمارستان سیار صحرایی مچنتی را معطل نکردند و او را به پشت جبهه ، به شهر لووف به بیمارستان جراحی فک و صورت اعزام نمودند .


romangram.com | @romangram_com