#آنیوتا_پارت_122

- این نظامی ها مثل خروس هستند . نشان ها و یراق ها و واکسیل هایشان ... یکیشان بخدا دامن کوتاه چهارخانه پوشیده و زانوهایش لخته ... قسم می خورم عین درخت کاج سال نو تزیین شده اند ...



افسر لاغری که صورت عصبی و خشکی داشت و در سمت چپشان ایستاده بود گفت :

- راست می گویند که هر چه ارتش بدتر جنگ کند افرادش کلاه های پهن تری دارند و روی سینه شان از این بنجل های صدا دار بیشتر است .



این افسر ، فرنچ رنگ و رورفته ای به تن داشت که روی سینه آن دو نشان پرچم سرخ نصب شده بود . یکی قدیمی که پیچ شده بود و دیگری با نوار .

افسر مزبور آن گاه گفت :

- حالا اینجا در محل افتخاری ایستاده اند و فراموش کرده اند چگونه در کوه های آردن از دست آلمان ها فرار می کردند .



استوار چهار شانه ای که موهایش را کوتاه کرده و مدال ها و دکمه هایش بطور خیره کننده ای برق می زد و روی فرنچش آثار خمیر دندان دیده می شد با افسر لاغر هم صدا شد و گفت :

- همیشه همین جوره . یکی جای هفت نفر کار می کنه .



- ای بابا ، شما هم وقت پیدا کرده اید تسویه حساب کنید ! این حرف ها خوب نیست ... حتما یکی از آنها صدایتان را می شنود ...



- بگذار بشنوند . مگر دروغ می گوییم ؟ ما تمام جنگ را روی دوش خودمان تحمل کردیم ، اما آنها آخر سری خودشان را رساندند .



بحث گرم شده بود ولی در این موقع همهه ای تریبون ها را فرا گرفت .




romangram.com | @romangram_com