#آن_ها_در_تاریکی_حضور_دارند_پارت_24
همیشه همین است ، بی اعصاب و لجباز ، مطمئنا بچگی اعصاب خورد کنی را داشته ، از تصور بچگی مهران خنده ام گرفت که به زور خودم را نگه داشتم.
_خداشفات بده فکر میکردم اون رامین و بابک کم دارن تو که بدتری به کابینت نگاه میکنی میخندی.
با سرفه ای خنده ام را کنترل کردم و بهش چشم دوختم ، سرش را به معنی تاسف تکان داد و به سمت قابلمه های روی گاز رفت.
_کلا خانواده ما کم دارن مهران جان ، مثلا خود تو میای تو حیاطت گل های رنگی میکاری ، کل اتاق خوابت رو قاب عکس میچینی ، رنگای دکوراسین خونت رو شاد استفاده میکنی ولی در حقیقت یه آدم خشن ، بی احساس و بی رحمی.
ملاقه ای که باهاش در حال هم زدن بود را بالا اورد و جلوی چشمانم گرفت.
_اگه بازم زر زیادی بزنی همین رو فرو میکنم تو حلقت تمام خاندان رو از دستت راحت میکنم.
تهدیدش را جدی گرفتم و بیخیال صحبت شدم ، کلا مواقعی که بی اعصاب میشد را دوست نداشتم .
_من میرم تو حیاط یه سیگار بکشم بیام.
_باشه منم میام پنج دقیقه ی دیگه .
سرم را به معنی فهمیدن تکان دادم و از اشپزخانه خارج شدم ، از راهرو گذشتم و وقتی که به هال رسیدم ، سرعتم را بیشتر کردم تا توجه کسی را جلب نکنم.
وارد تراس شدم ، با قدم های آهسته ای به سمت پله ها حرکت کردم ، نیمکت اهنی ای رو به روی باغ نچندان بزرگش بود.
به طرف نیمکت راه افتادم ، با نشستنم روی آن ، سرمای آهن لرزی را به تنم انداخت ، پاکت سیگارم را در اوردم و بعد از برداشتن یک نخ ، آن را کنارم گذاشتم.
هوا کم کم رو به سردی میرفت و تا پاییز چیزی نمانده بود ، به پشت تکیه دادم و کام عمیقی از سیگارم گرفتم.
عاشق شب های بارانی تهران بودم یا روز های ابری و گرفته ی شمال همراه بارانی که نم نم خیست کند.
خنده ای کردم ، همه روز های شاد ارزو میکنند و من تصورم از روز های خوب ، باران و هوای گرفته است .
شاید مهران راست میگفت که یک تخته ام کم است.
به هر حال مهم این است که لااقل خودم با خودم حال می کردم!
خمیازه ی طولانی ای کشیدم ، خیلی خسته ام اصلا از جمع های این چنینی خوشم نمیامد ، الان ترجیح میدادم همراه نیما و مهران در خانه نشسته بودم و باهم مشغول فیلم دیدن بودیم یا حتی تنها در خانه ای مشغول جن گیری.!
لبخند تلخی زدم ، کام دیگری از سیگار گرفتم و فیلترش را داخل باغچه پرت کردم ، با قدرت نفسم را بیرون فرستادم و به دود غلیظی که از دهانم خارج شد ، نگاه کردم.
romangram.com | @romangram_com