#آنالی
#آنالی_پارت_8
سری به معنای فهمیدن تکون دادم و گفتم:
خب نمیخواید برید؟
اشکان باطلبکاری گفت:
فکر نمیکنید یکم دیر شده؟؟
به ساعت نگاهی انداختم نیم ساعت دیر کرده بودیم
اوهی گفتم و رو به اشکان ادامه دادم:
مشکلی نیست بگین تصادف کردیم
چـــشم غره ای بهم رفت!!!!
جـــــانـــم؟؟؟
کم مونده این پسره بهم چشم غره بره من برم بمیرم واقعا!
ماشینو روشن کردو به سمت رستوران روند..
ضبط و روشن کرد و صدای مسیح و ارشی AP تو ماشین پیچید این اهنگو خیلی دوست داشتم پر از ارامش بود:
نمیخواستم از تو جدا شم
تو گلی توویِ گلخونه بودی
گلی دیدی که آخرش هم مُرد
تووی دنیام گم شده بودی
گلی تو بگو من نباشم کی؟
کی میذاره تو رو روی چشماش؟
کی میریزه آب پای جونت؟
کی میذاره تو رو جلو آفتاب؟
گُلی میترسم که پژمرده شی بمیری و بری
گُلی اگه خاری بره باز توو تنت میمیرم منه کُولی
گُلی بیا خاکت میشم ساکت میشم تا از پیشم نری
کُلی دعا میکنم بارون بیاد رویِ سرت گُلی
گُلی کلی خاطره مونده تووی این خونه به جات
این دل وامونده دیگه هیچ کسو جز تو نمیخواد
گلی همه ترسم از اینه که تو رو بگیرنت
romangram.com | @romangraam