#آنالی
#آنالی_پارت_6
خب برو بشین..
گیج نگاهش کردم و گفتم:
هان؟؟؟
هولم داد و گفت :برو بشین.
منو انداخت رو صندلی جلو و درم بست. به راننده که هنوز دقت نکردم به قیافش و به صورتش و سرم پایینه، نگین گفت :
خوب دیگه آقا شایان من با سهیل میام.. این پسره که اسمش شایان بود فک کنم سری تکون داد و ماشینو دوباره روشن کرد. منم همینجور تو شک بودمو سرم پایین بود. نمیدونم لال شده بودم ایا؟؟؟؟
من چرا الان زبونم باز نمیشه معمولا باید الان نگینو لوله میکردم..
با صدای پسر که گویا اسمش شایان بود به صداش گوش دادم اما سرما بلند نکردم.پسره گفت:
به نظر نمی اومد که خجالتی باشین یا فقط توی خیابون اونجوری هستین؟؟
سرمو آوردم بالا و نگاش کردم آشنا بود ولی نمی شناختم تازه مغزم داشت دستور میداد، من اینجا چیکار میکردم؟؟؟ هان؟؟؟؟ من که الان باید....من الان باید...
اینجا من پیش یه پسر غریبه چیکار میکنم اخه؟؟ این پسره کیه؟؟؟ نگین... تو کجایی اخه دختر؟؟؟
دوباره حالت مسخره قبلیم برگشته بود، باز روانی شده بودم، جیــــــــغ زدم:نــــــگــــــهدااااااارررررر
یهو زد روی ترمزو وسط خیابون گفت چی میگی تو؟؟؟
بعدم رفت ماشینو پارک کرد و من سریع پیاده شدم و اصلا نمیفهمیدم دارم چیکار میکنم واقعا... انگار یه روح دیگه تو بدنم بود و من تحت سلطه اون بودم...
پیاده شدم که اون پسره هم پیاده شد و اومد پشت سرم.. و هی میگفت: آنـــالـــــی....آنـــالـــــی.
یهو دستم از پشت کشیده شد و متقابل دستی که فرود اومد روی صورت پسر.... اون نباید این کارو میکرد همه میدونستند که من روی کشیدن دست ازپشت حساسم..
همینجوری ایستاده بودم باز هم این اتفاق... من دوباره روانی شده بودم.. پلک زدم که با بهت بهم نگاه کرد..
پسر آشنا بود.. همون پسری که تو ایستگاه تاکسی دیده بودم..پسر همونجور مات و مبهوت نگاهم میکرد.. اخمی کرد و گفت:
کی بهت گفت همچین غلطی کنی بی ادب؟!
آروم چند بار پلک زدم و گفتم :
من واقعاً معذرت می خوام من ...من...
سرم داد کشید:
تو چی؟؟؟ مگه من چیکار کردم زدی تو صورتم هان ؟؟؟
استرس گرفته بودم و مغزم هنوز در حال تحلیل بود نفسم تند شد ...آب دهنمو قورت دادم و دویدم..
صداش از پشت سرم شنیده میشد و هی میگفت :خانوم.. خانوم..
یهو یه نفر گفت:
مزاحمه؟؟
romangram.com | @romangraam