#آنالی
#آنالی_پارت_44
شمیم:برو بابا، یعنی مطمئنی که دوستت نداره دیگه؟
_آره حالا، خب که چی؟
شمیم:میخوام یه دختره رو بهش معرفی کنم..
یهو کم کردم و با بهت برگشتم سمتشو گفتم:
یه... دختر؟
شمیم:دختر خوبیه، اسمش تاراست.
_میشناسمش؟
شمیم:نه، دوست دوران دبستانمه، خیلی خوشگله آنالی، خیلی...
آهانی گفتم و ادامه دادم:
ایشالله سریع تر سر بگیره، عروسیا تو یه روز باشه ها!
خندیدو گفت:
من که از خدامه، این شایانم
از تنهایی در میاد، اصلا شاید دعوتش کردم شمال.
سری تکون دادمو گفتم:
موافقم، سریع آشناشون کن.
خندیدو گفت:
راستی، تو از قافله عقب موندی یه دستی هم برای تو بالا بزنم..
اخم پرنگی کردمو چپ چپ نگاهش کردم که گفت:
فقط بلدی اخم کنی، مسخره..
شونه ای بالا انداختم و گفتم:
یه آهنگ بزن دلمون واشه..
ضبط رو روشن کرد که آهنگ دلی علیرضا طلیسچی تو ماشین پخش شد..
این همه دیوونه داری خب یکی شم من یعنی تو قلبت یه لحظه ام جا نمیشم من
من نمیرم واسه تو پس واسه کی مردم منکه با اسمه دلت یه عالمو بردم
من دلی دوست دارم به خدا خیلی دوست دارم بخدا از این علاقه ی قلبی هیچی کم نشدا
من بگم حرفامو جز تو به کی همه ی زندگیم خودتی منی که از تو خاکه تو میرسم به خدا
قصه مهر تو اونجور که بخوای دل بکنی نیست حسه قلبم به تو اینقده که نابود شدنی نیست
romangram.com | @romangraam