#آلاگل_پارت_87
رفتيم پيش بقيه و مراسم معارفه ي مهراد...
پسره ي رواني از همون اول با من سرجنگ داره!عقده اي بيچاره...
شيما نگاهي بهش کرد و آروم گفت
_چرا همچين کرد اين پسره؟رواني بود؟
شيطون گفتم
_فکرکنم از مريضاي فرزاد بود...
و هردومون بلند خنديدم و نگاه بقيه به طرف ما جلب شد...
شايان_شمادوتا وروجک چي پچ پچ ميکنين؟بگين ماهم بخنديم خب...
شيما ابرويي بالاانداخت و گفت
_نچ..نميشه داداشي!
مهراد خونسرد نگاهشو برگردوند...
شايان شروع کرد به ساز زدن و ماهم همراهش ميخونديم... کم کم يکي يکي بلند شدن و رقصيدن. ...
romangram.com | @romangram_com