#آلاگل_پارت_69
بعد از اينکه شيما اومد موهامو سشوار کرد تا موهام حالت قشنگي گرفت...
راهي سالن پذيرايي شديم.
عمو نادر هم کم کم رسيدن و جمعمون جمع شد حسااابي!
مهمونا رو به سمت پذيرايي راهنمايي کرديم...
کاراي پذيرايي رو نصف نصف انجام ميداديم!
شايان و فرزاد حسابي باهم اخت شده بودن...
بابا روبه عمونادر و عمومحسن با شوخي گفت
_شما دوتا کي ميخواييد اين دوتا پسرو زن بديد؟!!!
عمونادر_والا همايون جان ما که از خدامونه فرزاد ازدواج کنه و سروسامون بگيره ولي کو گوش شنوا....
شايان_هي عموجان!من ميگم زنم بديد اينا حرف تو گوششون نميره ميگن بچه اي هنوووز!!
به اين پرو بازي و لحن شايان خنديديم..
مژگان هم ريز ميخنديد...
بعد از کمي صحبت حول اين موضوعا سفره رو چيديم...
romangram.com | @romangram_com