#آلاگل_پارت_58
باهاش روبوسي کردم و وارد خونه ي بزرگ و ويلايي عمه شديم..
عاشق اين خونه بودم!
حياط پر از سنگ ريزه و باغ ته حياط که پر از درخت پرتقال و نارنج بود!
پله هارو بالا رفتم و وارد خونه شدم...
بقيه هم اومدن و هرکس وارد اتاقي شد.
ما سه تا دخترا رفتيم اتاق طبقه بالا که يه تراس روبه دريا داشت..هرچند دور,ولي خوب پيدا بود!
وسايلمون رو گذاشتيم...
بقيه رفتن تا استراحت کنن و ما چون کل راه رو خوابيده بوديم رفتيم پيش عمه تا تو ناهار درست کردن بهش کمک کنيم.
من ميرزا قاسمي رو درست کردم و مژگان و شيما قليه ماهي درست کردن.
عمه هم تاس کباب درست کرد که واقعا حرف نداشت...
بقيه هم کم کم بيدار شدن و سفره رو انداختيم.
همه از غذاها لذت بردن و کلي تشکر کردن ازمون...
romangram.com | @romangram_com