#آلاگل_پارت_150


دليل خيانت عرفان... علت دوري از ساره و ترس از وجودش....

لعنتي از همون اول نقشه داشته...چقدر احمق بودم من... دلمو به کسي دادم که از عشق و علاقه بويي نبرده...

کسي که نقشه نابودي منو داشته...وااي خدا که چه ساده بودم من....از عشق سيرم... سير...

دلمو خوش کرده بودم به کسي که دلخوشيش تاوان دادن من بوده...

يعني مامان مريم ميدونه بابا قبلا زن داشته؟؟؟واي خدا...سرمو مثل کبک تو برف کرده بودم و از همه جا بيخبر...

اووف معلوم نيست چند ساعته من اينجام هيچ خبري نيست!!يعني هيچکس نمياد دنبالم...؟هعييي خداااا...

حالم ديگه داشت بهم ميخورد...

دوباره اين در لعنتي باز شد و عرفان اومد تو....

از سوزش معده قيافه ام درهم شد و سرم به پايين خم شد....

لبمو به دندون کشيدم تا صدام در نياد...

دستشو گذاشت رو گلوم و با يه فشار کوچيک سرم و آورد بالا...کم مونده بود خفه بشم...

_داري ميميري بدبخت...هه ولي هيچکس نيومده سراغت..


romangram.com | @romangram_com