#آلاگل_پارت_133

_بلندشو بريم برقصيم خشک شدم اينجا...

به همراه شيما رفتيم تو پيست رقص

با دوسه تا آهنگ رقصيديم و دوباره هماهنگ شديم که نگاه خيره ي خيلي ها روي ما بود..

پاهام ديگه جون نداشت...روي صندليمون ولو شديم ...

ساره با يه دختر که کل صورتش آرايش بود،اومد سمتمون...

دختره با فخر نگاهمون ميکرد و منتظر سلام از جانب ما بود انگاري..!

ساره_بچه ها دخترخالم،الناز ...ايشون دوست عزيزم آلاگل و (با اشاره به شيما)و شيماي گلم...

پس اين بود الناز!

با اکراه به طرفمون دست دراز کرد و با عشوه گفت

_خوشبختم .

ماهم جوابشو داديم...

ساره_خب ...آلا مايلي الان اون حرف هايي که بهت گفتم رو از زبون شاهدم بشنوي؟

نگاهي به شيما کردم...آروم پلک زد

romangram.com | @romangram_com