#آلاگل_پارت_132
به سمتش برگشتم و گفتم
_بله ..؟
_ميگم ...امشب ميخواي با دخترخاله ساره حرف بزني؟
_اره ديگه.الناز يه شاهده !
_باورشون داري؟
شونه اي بالا انداختم و گفتم
_بهت گفتم که...فرزاد بهم گفت وقتي خود ساره از سند و شاهد حرف زده پس جاي انکار نيست..نميدونم!بالاخره همه چيز مشخص ميشه ...
سري تکون داد و گفتم
_ميگم اي کاش مژگان و شايان هم ميومدن !
لبخندي رو لباش نقش بست و گفت
_اونا ديگه کلا سرگرم خودشونن مخصوصا که تا ماه ديگه مراسم نامزديه!
خيلي خوشحال بودم از اين بابت...دوشب پيش شايان رسمي ربت خواستگاري مژگان و قرار مراسم نامزدي رو گذاشتن ...خوشحال بودم بابت عشق پاکشون و وصالشون ...
romangram.com | @romangram_com