#آلاگل_پارت_125

وارد مطب شدم و نگاهي به اطراف کردم

يه مطب مدرن و ساده...کسي جز منشي داخل مطب نبود.به سمت ميزش رفتم

_سلام..

سرشو بلند کرد و با مهربوني گفت

_سلام ...خوش اومدين.متاسفانه دکتر ديگه مريض ويزيت نمي کنن..

دستمو آوردم بالا و گفتم

_نه..نه من از مريضاشون نيستم ..راستش.....

به سمت صدا برگشتم .در يکي از اتاق ها باز شد و مهراد و پشت سرش فرزاد حين حرف زدن از اتاق خارج شدن .

مهراد حرفشو قطع کرد که باعث شد فرزاد سرشو بالابگيره.

به سمتشون چرخيدم

_سلام....

مهراد سرشو تکون داد و درعوض فرزاد با خوشحالي گفت

_به به چه عجب!ما شما رو ديديم.آخرين بار که اومدم خونتون ديگه تا الان نديدمت...

romangram.com | @romangram_com