#آلاگل_پارت_123
_باشه ميشنوم...فقط سريع بگو
_قبل از دوستي تو و عرفان،همون موقع هايي که رابطمون سرد و نزديکاي کات بود،تولد آرش يکي از دوستامون دعوت بوديم...منم با الناز،دخترخالم رفته بودم.زياد طرف عرفان نمي چرخيدم ولي ..آخراي تولد بود و ديروقت راستش يکم نگران عرفان بودم آخه مي ديدم که انقدر خورده بود که مست مست بود!يکم دنبالش گشتم که توي باغ پيداش کردم...مستانه مي خنديد و حالش افتضاح بود..ميترسيدم نزديکش بشم ولي ..حرفايي که ميزد باعث شد پشت درختا و يه کناري وايسم.الناز از ترس ميلرزيد ولي بايد مي فهميدم چي ميگه..آخه يه بار مي خنديد و يه بار گريه ميکرد!
واسش يکم آب ريختم و ليوان و بدستش دادم...کم کم داشتم ميرفتم تو شوک!حرفاش بوي خوبي نميداد!
_ممنون...
_دقيق معلوم نبود چي ميگه ولي ميشنيدم که ميگفت:صبر کن عزيزدلم انتقامم رو بالاخره از اون کثافت ميگيرم از خودش از زندگيش و ..ميخنديد !يا ميگفت:دردات يادم نميره ...بدبختياتو از يادم نميبرم و..ناله مانند گريه ميکرد..
هرچي از حال بدش بگم کم گفتم آلا..ميگفت:انتقامم رو از اون آلاگل عوضي ميگيرم ..ميگفت بيچارشون ميکنم تمام دخترارو بخاطر عذاب هايي که کشيدي.!اسم تو بود که مصمم شدم واسه موندن و شنيدن بقيه حرفاش..ولي يه دفعه يکي از دوستاش سر رسيد و منو الناز پابه فرار گذاشتيم..هرچند بعدا اين پسره که مارو ديد واسمون دردسر ساز شد و اين شد که به عرفان گفت!گفته که من حرفاشو شنيدم واسه همين بود عرفان هميشه از وجود من احساس خطر ميکرد.هميشه هم تهديدم ميکرد...
مکثي کرد و به قيافه ي متعجب و چشماي پر از اشک من خيره شد!!
همه چيز غير ممکن و باورنکردني بود..شوک آور بود...فقط به ساره خيره بودم و حرفي نداشتم که بزنم!چي ميتونستم بگم درمورد يه آدم پست و عوضي..
_اون روز که گفتي مياي تا حرفامو بهت بگم،از خوشحالي بال در آوردم ولي نميدونم از کجا عرفان لعنتي فهميد ...تو خيابون يه ماشين بهم زد!هه..آلا من يک ماه و چندروز توي کما بودم!
با دهني باز نگاهش کردم ..
_يع..يعني تو...يعني عرفان با ..ماشين بهت .. زد و ..؟واي..ساره تو يک ماه توي کما بودي؟؟
اشک گوشه چشماشو پاک کرد و گفت
_من براي همه ي حرفام مدرک دارم.حتي ميدونم بعد از تصادفم عرفان با گوشي من بهت اس داده که سرکاري!اگه بازهم شک داري النازه شاهده خوبيه..درضمن اس هايي که عرفان داده بود هنوز توي اون گوشيم هست که خونه گذاشتمش...هفته ي ديگه تولدمه و الناز از کانادا مياد حتما دلم ميخواد توهم بياي با شيما...
romangram.com | @romangram_com