#آلاگل_پارت_119

نذاشتم به حرفاش ادامه بده.بي حوصله بلندشدم و گفتم

_چيه سميرا؟کي اومده؟.

_شرمنده خانوم مجبورشدم بيدارتون کنم.يه دخترخانومي اومده گفت باهاش قرار داشتين بيدارتون کنم.اسمش ساره...

با شنيدن اسم ساره چشمام کامل باز شد!

_باشه...برو پايين منم الان ميام.

دست و صورتمو شستم و بعد ازپوشيدن يه لباس مناسب راهي پايين شدم.

آدرس خونه مارو از کجا آورده؟؟

_سلام.ببخشيد بيدارت کردم.

روبه روش ايستادم و گفتم

_خوب.کارتو بگو ؟

ميشه بريم تو اتاقت بشينيم؟

پوزخندي زدم و بدون کل کل به سمت اتاقم راه افتادم

پشت سرمون،سميره قهوه و کيک آورد و تنهامون گذاشت.

romangram.com | @romangram_com