#آلا_پارت_34

- جناب کمال زاده، جا برای شو میخوام دارید یا نه؟
کمال زاده - تا دعوت منو نپذیری.... جواب.... نمیدم...
-باشه ممنون از کمکتون.
کمال زاده - عه عه دختر بدو نگا داره قطع میکنه، ببین جا داره اوکازیون. اوکازیووون! راه روی بیست متری!
-خب چند!؟
کمال زاده - باز حرف پول رو زدی تو!؟ شما بیا فردا شب.
- من نمیتونم بیام.
کمال زاده - بد قلقی میکنی ها...
صدای داد حاجی اومد:همین که گفتم.
شونه هام پرید از صداش، سریع گفتم: آقای کمال زاده بعدا تماس میگیرم الآن نمی تونم صحبت کنم فعلا خداحافظ.
گوشی رو قطع کردم و شیرین اومد و گفت:چی شده!؟
-نمی دونم!
شیرین -حاج بابا که از سردار عصبانی نمیشد.
-سر امروزه یعنی!؟
شیرین شونه بالا داد و گفت:شو کی هست؟
-فعلا معلوم نیست، جا ندارم.
شیرین: جای چی؟
-جا برای show که یه راهروی بلندبرای cat walk داشته باشه.
شیرین:هااان!؟ همین که راه میرن؟ walk-cat...
-یعنی چون زن ها مثل گربه خرامان خرامان راه میرن اسم اون راهرو رو گذاشتن cat walk.
شیرین:آهااان. چه جالب... خب الان پیدا نمیشه؟
-هست ولی... گرونه؛ من حدودا ده تومن میخوام برای ده شب و تو یه منطقه ی خوب.
شیرین: خب من جا رو میگیرم.
-سراغ داری؟
شیرین - نه پیدا میکنم، جا رو میگیرم.

@romangram_com