#آلا_پارت_13
چای ریختم و چایشو مقابلش گذاشتم و با درگیری فکری،گوشیمو برداشتم و زنگ زدم به یکی از همکارای عکاسم و رفت رو پیغام گیر و پیغام گذاشتم.
-سلام. خوابی؟ پاشو بابا، پاشو گیر افتادیم، من یه جا میخوام، برای من یه جا جور کن. ده شب جا میخوام نهایتا ده تومن. ده ها، نری بالاتر، بالاترو سلاله تو دست داره، یه سالن بلند میخوام یادت باشه، بگو فقط پنج اول میدم هرچی موند آخر، نری دوقوز آباد پیدا کنی ها؛ زودتر خبر بده.
دستمو به سرم گرفتم و گفتم : به کی زنگ بزنم؟ به کی؟ یالا فکر کن... یکی باید باشه... یکی... یکی...
سردار - پول کم آوردی؟ روی صندلی نشستم و گفتم :کم نیاوردم، حساب کتابم نمیخوره.
سردار - این همونه دیگه.
- کم آوردن یعنی چاره نداری، چاره دارم.
سردار - چقدر میخوای؟
بهش شاکی نگاه کردم و به لیست تماسم نگاه کردمو سردار گفت :
- برای من ده پونزده تومن مبلغی نیست اما برای تو هست. بگو حلش کنم.
شاکی تر نگاش کردم و گفتم: پولتو برای خودت نگه دار.
سردار هم فقط نگام کرد و شماره ی یکی از تولیدی ها رو گرفتم و بعد چند تا بوق برداشتن و گفتم :
- سلام من همتی هستم، آقای کمال زاده هستند؟
منشی - سلام خانوم همتی، نه هنوز تشریف نیاوردن، میخوایید شماره همراهشونو بدم؟
- بله اگر مشکلی نیست.
منشی - نه ایشون اتفاقا دیروز از شما صحبت میکردند.
پوزخند تلخی زدم و گفتم : ایشون لطف دارن... شماره رو لطف میکنید؟
یه صفحه روی لپ تاپ باز کردم و سریع شماره رو زدم و خداحافظی کردم و گفتم :
-حالا کی با این مردک حرف بزنه!؟ پوووف... از جا بلند شدم و زنگ زدم به سلاله و گفتم :
-سلی شماره ی کمال زاده رو بدم زنگ میزنی؟
سلاله با جیغ گفت: من غلط بکنم با اون حرف بزنم.
-سلاله جونم کاری نداره که، زنگ بزن بگو جا میخوایم تازه وسطاش یه رشوه هم بده بگو هر کار رو بپسنده رو طرح ها بیست درصد تخفیف.
سلاله با جیغ گفت :بیست درصد!؟ مردک سودجو بیست درصد!؟ میخوای شاخ بشه؟
-پس من چه غلطی بکنم!؟ تابستون اومده ، طرح های من بیرون نیومدن.
سلاله - من زنگ نمی زنم.
تندی هم خداحافظی کرد و گفتم:حالا همه رو درسته قورت میده ها...
@romangram_com