#آلا_پارت_12
-سلام خوبی؟ نه بیدارم. چه خبر؟
سلاله - بالاخره یه جا رو برای شو گرفتم،گفتم خواهرم بیاد ببینه تا قرارداد ببندیم.
-چند؟
-ده شب، پونزده.
جیغ زدم: ده شب پونزده؟!!! چه خبره مگه سر گردنه است؟
سلاله - آلا کرایه نمیدن برای ده شب، ما ویو میخوایم، محله ی بنام میخوایم.
-من محله ی بنام نمیخوام سلی، تو کانال اعلام کنم همه میان.
سلاله - من دارم تبلیغات عمومی میزنم، محلش مهمه.
-سلی من باید پول پذیرایی هم بدم مگه من سر گنجم خواهرم؟
سلاله - من انقدر چونه زدم مردم، میگفت بیستو پنج...
-شماره ی یارو رو بده ببینم.
سلاله - ممکن نیست! تو دفعه ی آخر که با صاحب ملک صحبت کردی یارو رو به خاطر هتک حرمت بازداشت کردن.
یه دستمو به کمرم زدم، رو به تراس ایستادمو گفتم:
-سلی جان من پونزده جا بدم،کم کم ده تومن پول مانکن بدم، ده تومن پذیرایی بدم که کار میرسه به کلیه هام.
سلاله - باز بزرگش کرد.
- من ته تهش میخوام بیست خرج کنم
سلاله - بیست!؟ بگو نمیخوام خرج کنم. میدونی ملت دارن از کجاها میان؟
- از هرجا بیان من ندارم.
سلاله - از... از... سردار....
جیغ زدم:سلاله...
سلاله - قرض بگیر ما سه تا قرارداد ببندیم پولشو درآوردیم.
باحرص گفتم :شده این شو رو راه نمیندازم اما ازش پول نمیگیرم اینو تو گوشت فرو کن که دیگه نگی.
برگشتم دیدم سردار روی صندلی میز آشپزخونه نشسته داره نگام میکنه به سلاله گفتم.:
-بعدا باهات حرف میزنم سلی.
سلاله - باشه.
@romangram_com