#آخته_پارت_80
- ریحان جواب منو ندادیا؟ اینجا که سفره خونه نیست!
ریحان با اخمی گفت:
- هوف خستم کردیا! خوب اینجا بخش مخش زیاد داره سفره خونه پایینه اینجاست و در ورودیش فرق میکنه!
ابروای بالا انداختم و خواستم بپرسم پس چرا اینجا هستیم که صدای فرزان باعث شد در جایم صاف بشینم.
- خانما چی میل دارید برای شام؟
نگاهی به ریشهای مرتبش کردم و بیتفاوت شانهای بالا انداختم؛ اما ریحان با عشـ*ـوه جواب داد.
- اِ آقا فرزان شما میزبانیدا اون وقت ما بگیم شام چی بخوریم؟!
سرم را به طرفش خم کردم و به حماقتش پوزخندی زدم. او هم از تک و تا نیفتاد و آرنجش را به سمت پهلویم روانه کرد.
فرزان که متوجه درگیری ما شده بود با لحنی که سعی داشت خندهاش را مخفی کند، گفت:
- خیلی خب پس من برای همه سفارش میدم شما راحت باشید!
romangram.com | @romangram_com