#آخته_پارت_68
با لحنی که طنز چاشنیاش بود گفت:
- ما که طرفدارت شدیم. حالا امضا که میدی؟
لبخندی بار دیگر بر لبانم نشست و نگاهم را به سیدمصطفی دوختم.
- اون که صد در صد!
- احمد خیلی تو هم بود گفتم با هم حرف بزنید. خب حالا حرف زدین؟
- بابا خواسته یه مدت به حرفشون باشم. قول داده راضیم نگه داره!
سیدمصطفی سری تکان داد و گفت:
- فکر خوبیه! البته به شرطی که هر دو به هم موقید باشید.
- آخه سیدمصطفی...
میان حرفم آمد و گفت:
romangram.com | @romangram_com