#آخته_پارت_46
ضربهای به بازویش زدم و گفتم:
- اره جون خودت! میزبان رو گرفتن؟!
نفسش رو فوت کرد بیرون و گفت:
- پارتی کلفتتر از ایناست یازده شب بگیرنش دوازده آزاده! رسیدم خونه زنگ زد.
عصبی داد زدم.
- زنگ زده که چه زری بزنه مرتیکه با اون جشن گرفتنش!
از عصبانیت میلرزیدم. ریحان کلافه با پرویی گفت:
- ای بابا اینا رسمشونه کلا اینجورین!
انگشت اشارهاش را به سمتم گرفت و ادامه داد:
- تو هم میخواهی یه دیجی موفق باشی باید به اینچیزا عادت کنی!
romangram.com | @romangram_com