#آخته_پارت_40


ریحان با آرایشی غلیظ، مانتو و روسری که سرسری و آزاد سرش افتاده بود جلویم ظاهر شد. اشاره‌ای به راننده کردم. به سمت راننده رفت من هم کوله‌ام را از صندلی پشت برداشتم. راننده با تشکری از آنجا به سرعت دور شد. ریحان دستی به کمر زد و سر تا پایم را نگاه کرد بعد با نیشخندی گفت:

- این‌بار با کی شاخ به شاخ شدی؟!

بی‌حوصله دستی در هوا تکان دادم و همان طور که به طرف مجتمع می‌رفتم گفتم:

- مفصله!

ریحان خودش را به من رساند و با خنده گفت:

- عاشق این حوصله همیشه نداشتتم!

در لابی مجتمع بودیم تقریبا به بازویش چنگ زدم و هلش دادم در آسانسور خودم هم وارد شدم که ریحان دکمه طبقه مورد نظر رو زد. از آینه نگاهش کردم و گفتم:

- چرا اینقدر دیر جواب آیفون رو دادی؟!

ریحان هم متقابل در آینه نگاه کرد و گفت:

- چون عادت دارم موزیک رو باصدای بلند گوش بدم!


romangram.com | @romangram_com