#آخته_پارت_26


بی‌تفاوت جواب دادم.

- اره عین همیشه گیر دادن که من افسارگسیخته و بی ادب شدم!

نگار دستی به شانه‌ام زد و گفت:

- ببین دلسوزتر و به فکرتر از پدر و مادر هیچ کس نیست، باور کن! یه وقتایی تو کوتاه بیا، اونا خیلی نگرانتن اوضاع جامعه رو که می‌بینی.

کلافه از حرف‌های تکراری گفتم:

- بی‌خیال نگار!

نگار سری به نشانه تاسف تکان داد و گفت:

- حالا امروز چرا اینقدر خوابیدی؟

با به یاد آوردن دیشب باز عصبی شدم و خیلی سرسری به نگار جواب دادم:

- هیچی همین‌ جوری. بیا بریم بیرون با اینا هم آشنا بشیم!


romangram.com | @romangram_com