رمان آخرین پناه

#آخرین_پناه_پارت_16

- کی خود کار صورتی داره واسه من تموم شده
همه بچه ها بغیر از نسیم که در اخر کلاس وبا فاصله زیاد از اون نشسته بود گفتند که ندارند پناه رو به استاد گفت:
- میشه بریم بگیریم
- سریع
وپناه اروم اروم رفت تا به نسیم رسید نسیم با حالت ناراحتی گفت :
- اِوا چرا نمینویسه
پناه دوباره به جای اولش برگشت هنوز کلمه اول از دهان استاد خارج نشده بود که سیروان گفت:
- کی خودکار ابی داره روشنا؟؟؟؟؟؟؟
لعیا گفت که داره..استاد درخواست سیروانو برای گرفتن خود کار قبول نکرد سیروان گفت:
- استاد دست به دست بده؟؟؟..
واستاد ناچار قبول کرد..همه با سرعت کمی خودارو به سیروان رسوندند سیروان با جیغ اعتراض امیزیی گفت:
- اینکه نمینویسه
استاد با عصبانیت فریاد زد
- تمومش کنید اصلا نمیخواد یاداشت کنید فقط بخونید
هنوز یه خطم ننوشته بود که بردیا با لحن اعتراض امیزی گفت:
- استاد ما نمی بینیم اینا کله هاشون گندس بیام جلو
واستاد موافقت کرد..هنوز ننوشته بود که نفر پشت سری بردیا که پناه بود گفت:
- استاد این گودزیلا کیه گذاشتی جلو ما نصف تخته پرید..

romangram.com | @romangram_com