#آخرین_پناه_پارت_15
- اون پسره که جواب سامیارو داد شروین بود..؟؟
- اره فکر کنم ..
- چرا فکر
- چون یکی دیگه هم پسر دارن آروین
- اوه اوه تو اونجا چی کار میکنی
- هیچی
نسیم با خنده گفت:
- میخوابه!!!!!!!!
- برو گمشو حالا یه شب منه بدبخت خوابم برد تا اخر عمرم بگید..
انگار که کم کم حال سامیار خوب شده باشه فقط گفت:
- بریم کلاس دیر شد...
وهمه پشت سرش به راه افتادند هنوز وارد کلاس نشده بودند که امیرپور مسئول حراست دانشگاه سمتشون اومد:
- بیاید اونجا که من میگم میشینید
سپس با فاصله زیاد از هم هر کدام را روی صندلی نشاندند..
پناه بعد از خروج مسئول گفت:
- شورش یا اعتراض یا اعتکاف یا اتحاد...
- اتحاد اتحاد..
سپس نشستند .استاد وارد کلاس شد واز دیدن جدا بودند انها لبخند پیروز مندانه ای زد هنوز شروع به دادن درس نکرده بود که پناه بلند شدو گفت:
romangram.com | @romangram_com