#آیدا_و_مرد_مغرور_پارت_6
ـ ساغر دخترم بیا کارت دارم.
عمو بود که صداش زد
ساغر از اتاق بیرون رفت کتابمو در آوردم شروع به درس خوندن کردم سال سوم رشته تجربی بودم
صدای عموو شنیدم
ـ دخترم قراره فردا شب برات خوا ستگار بیاد.
زن عمو گفت:
ـ خواستگار کی هست؟
ـ اگه بگم از خوشحالی بال در میارید.شانس بهمون رو کرده.
زن عمو :بگو مرد کیه ؟
عمو با خنده گفت:رئیس شرکتمون.
ساغر با صدای متعجب گفت:
ـ رئیس شرکت ....نه من زن آدم پیر نمی شم.
romangram.com | @romangram_com