#آیدا_و_مرد_مغرور_پارت_57

صدای زنگ تلفن سکوت خونه رو شکست علی با یه پرشت رفت گوشی و برداشت
ـ الو بله ...بابام بله هستن ...گوشی ....
ـ بابا آقای اشتیاق باشما کار دارن
آقای اشتیاق کیه؟
عمو سریع بلند شد.
ـ آقای رئیسه یعنی چکارداره ؟
پس فامیلیش اشتیاقه...
ـ سلام آقای رئیس...ای به لطف شما...باشه چشم آقا...هرجور دستور بفرمایید فردا منتظرتون هستیم..
مدام می گفت :بله آقا ...چشم آقا...حتی موقع حرف زدن دولا راست می شد .یعنی اینقدر جذبه داره ؟ بابا جذبت توحلقم..باصدای عموبه خودم آمدم .
ـ آیدا آقا باتو کار داره ..
هوری دلم ریخت.
ـ چیکارم داره؟

romangram.com | @romangram_com