#آیدا_و_مرد_مغرور_پارت_40

ـ خوبه برو اینو بپوش ...
بدون حرف گرفتم .یه مانتوی آبی سورمه ای مدل کتی با یقه اینگلیسی برش راسته وای این قشنگه ..محکم زدم توصورتم .کدومشو انتخاب کنم .بلاخر پرو مانتوها تمام شد واقانظر مارو نخواست .مانتواز دستم گرفت .روبه دوستش کرد .
ـ هر سه شو می بریم ..
محسن با خنده گفت:
ـ مبارکه به نظر من این خانوم هرچی بپوش بهش میاد .
مانتوهارو گرفت وداد دست یکی از فروشنده ها
وااای هرسه تاش .... یکی فک منو جمع کنه ...خوبه دختره ی ندید بدید .خودتو جمع کن ...زود به خود مسلط شدم.آیدین کمی جلوآمدسرشوطرفم خم کرد وآرام گفت:
ـ شماره کمرت چنده ؟
باز رم کردم .
ـ چه پرو شده .شماره کمرمو می خوای چکا ر ؟شیطونه می گه بزن پودرش کنم.
دوستش پفی زد زیر خنده.دستی به صورتش کشید.پشت کرد به ما.یعنی انقدرحرفم خنده داربود؟
ـ خوب می خوایم شلوار بخریم

romangram.com | @romangram_com